جدول جو
جدول جو

معنی تحاشی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تحاشی کردن
(دَ)
انکار کردن و قبول نکردن و نپذیرفتن و امتناع نمودن و به یک سو رفتن. کیبیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تحاشی کردن
کیبیدن تن زدنپرهیز کردن دوری جستن
تصویری از تحاشی کردن
تصویر تحاشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تلاقی کردن
تصویر تلاقی کردن
دیدار کردن فراهم رسیدن هم را دیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
نگریستن و تمتع بردن از نگریستن، نظاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تباهی کردن
تصویر تباهی کردن
فاسد کردن افساد، نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صحافی کردن
تصویر صحافی کردن
انجام دادن عمل صحافی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلاشی کردن
تصویر کلاشی کردن
ترفند زدن کلاه برداری کردن، می زدن مست کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نباشی کردن
تصویر نباشی کردن
نبش قبرکردن: یکی درآن شهربود نباشی کردی نام اومهرویه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
Disintegrate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
Reciprocate, Retaliate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
Watch
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
розпадатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
corresponder, vengar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
ricambiare, vendicare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
guardare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
retribuir, vingar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
assistir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
desintegreren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
回报 , 报复
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
观看
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
desintegrieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
odwzajemniać, mścić się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
oglądać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
разрушаться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
відповідати взаємністю , мстити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
дивитися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
rozkładać się
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
erwidern, sich rächen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
schauen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تلافی کردن
تصویر تلافی کردن
отвечать взаимностью , мстить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تماشا کردن
تصویر تماشا کردن
смотреть
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
desintegrar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از متلاشی کردن
تصویر متلاشی کردن
desintegrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی