تحاشی کردن (دَ) انکار کردن و قبول نکردن و نپذیرفتن و امتناع نمودن و به یک سو رفتن. کیبیدن. (ناظم الاطباء) ادامه... انکار کردن و قبول نکردن و نپذیرفتن و امتناع نمودن و به یک سو رفتن. کیبیدن. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا
تحاشی کردن کیبیدن تن زدنپرهیز کردن دوری جستن ادامه... کیبیدن تن زدنپرهیز کردن دوری جستن تصویر تحاشی کردن فرهنگ لغت هوشیار